کد مطلب: ۸۸۶۶۶۲

تجارت‌نیوز گزارش می‌دهد:

زنانه شدن سالمندی در ایران/ وضعیت زنان سالمند حادتر می‌شود

زنانه شدن سالمندی در ایران/ وضعیت زنان سالمند حادتر می‌شود

بحران سالمندی در چند قدمی ایران است و آنطور که داده‌های رسمی نشان می‌دهد سالمندی در کشور به سمت زنانه‌ شدن پیش می‌رود. بررسی آمارهای رسمی نشان می‌دهد که تعداد زنان سالمند تنها نیز در حال افزایش است و با توجه به وضعیت اقتصادی، این افراد وضعیت حادتری را تجربه خواهند کرد.

به گزارش تجارت‌نیوز ، نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می‌دهند. کسانی که برای ورود به بازار کار، دریافت حقوق برابر، فرصت‌های شغلی، ارتقای شغلی و… با چالش‌ها و موانع زیادی مواجه هستند. اما به زودی باید با موج دیگری از مشکلات دست و پنجه نرم کنند. بحران سالمندی در چند قدمی ایران است و آنطور که داده‌های رسمی نشان می‌دهد سالمندی در کشور به سمت زنانه‌ شدن پیش می‌رود.

این گزارش تلاش کرده تا با تکیه بر آمارهایی که در یک سال اخیر از سوی سازمان‌ها و مقامات رسمی از بحران سالمندی در ایران منتشر شده به وضعیت زنان در این بحران بپردازد. زنانی که با تبعیض‌ سیسماتیک علیه آنها در اقتصاد، وضعیت حادتری را تجربه خواهند کرد.

پیش‌بینی می‌شود که تا سال 1430 جمعیت سالمندان ایران به 30 میلیون نفر برسد.خروج این افراد از بازار کار، بیماری‌هایی که در سالمندی بیشتر بروز می‌کند و پرداخت مستمری به آنها طی 20 سال یا بیشتر (با توجه به سن بازنشستگی و امید به زندگی افراد) بار سنگینی بر دوش اقتصاد ایران می‌گذارد.

سالمندی در ایران زنانه می‌شود

چرا گفته می‌شود سالمندی در ایران زنانه می‌شود؟ پاسخ در بررسی روند تغییرات جمعیتی در کشور است. آمارها از تغییرات جزئی میان سهم زنان و مردان در تغییرات جمعیت طی سال‌های اخیر حکایت دارد، اما با نیم‌نگاهی به پیش‌بینی‌ها از جمعیت ایران طی سال‌های آینده می‌توان گفت که تغییرات بزرگی در راه است.

مرکز پژوهش‌های مجلس در این مورد نوشته که سرعت افزایش زنان سالمند بیشتر از مردان سالمند است. تا سال 1385 تعداد مردان سالمند بیشتر از زنان سالمند بود، اما در سال 1395 تعداد زنان سالمند از مردان سالمند پیشی گرفته است.

در ادامه این گزارش آمده که سالخوردگی جمعیت ایران به سمت زنانه شدن است. از دلایل بارز آن می‌توان به بالاتر بودن امید به زندگی زنان نسبت به مردان اشاره کرد. تعداد مردان سالمند در نیم قرن گذشته حدود 4.3 برابر شده، در حالی‌که تعداد زنان سالمند در این مدت حدود 4.8 برابر شده است.

زنان در معرض آسیب بیشتر

بسیاری از کارشناسان از افزایش تعداد سالمندان و وضعیتی که در آینده پیش می‌آید به عنوان یک بحران بزرگ برای ایران یاد می‌کنند. در این بحران اما همه اقشار جامعه به یک نسبت آسیب نمی‌بینند. برای مثال زنانی که به دلایل مختلف از جمله شرایط فرهنگی یا فرصت‌های نابرابر اقتصادی نتوانسته‌اند در بازار کار جایی از آن خود کنند یا یا با درآمد ناچیز و بدون بیمه توانسته‌اند کاری دست و پا کنند، در دوران سالمندی و بازنشستگی وضعیت مبهمی دارند.

مرکز پژوهش‌های مجلس هم با اشاره به چالش‌های اقتصادی سالمندی در ایران نوشته که زنان کشور در مقابل مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیار آسیب‌پذیرترند و باید در سیاستگذاری‌ها به توانمندسازی آنها توجه ویژه کرد.

از آنجا که تعداد زنان سالمند و مشخصا زنان تنها در حال افزایش است، برای آنها ماجرا به‌گونه‌ای سخت‌تر پیش می‌رود.

افزایش جمعیت زنان سالمند تنها

بازوی پژوهشی مجلس نوشته که آنچه باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد، افزایش جمعیت زنان سالمند تنها است که در بازه زمانی 1430 به بیش از سه برابر افزایش خواهد یافت.

در ادامه این گزارش آمده که با توجه به بررسی آمارهای جهانی، امید به زندگی زنان حدود 4.5 سال بیشتر از مردان است. البته گفته شده که در ایران این اختلاف امید به زندگی کمتر و حدود دو سال است.

پیش‌تر نیز حسام‌الدین علامه، رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور در این مورد گفت که در سال 1375 به ازای هر 100 زن سالمند حدود 116 سالمند مرد داشتیم، در سال 1400 اما به ازای هر 100 زن سالمند، 92 مرد سالمند بود. به عبارتی می‌توان گفت جنس سالمندی در ایران زنانه شده است. (فارس)

سهم ناچیز زنان از بازار کار ایران

پیش از آنکه به وضعیت اقتصادی زنان سالمندِ تنها پرداخته شود، بد نیست نگاهی به سهم زنان از بازار کار ایران داشته باشیم. اگرچه نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند، اما سهم ناچیزی از اقتصاد ایران دارند. برای اثبات این ادعا هم کافی است داده‌های مرکز آمار ایران را بررسی کرد.

بنا بر داده‌های مرکز آمار ایران، در سال 1401، نرخ مشارکت اقتصادی مردان 68.2 درصد و نرخ مشارکت اقتصادی زنان 13.6 درصد بود. از سوی دیگر نرخ بیکاری زنان نیز بیش از دو برابر مردان است. نرخ بیکاری مردان در سال گذشته 7.7 درصد و برای زنان 15.8 درصد بود.

به عبارتی در یک نمای کلی، همین حالا و با در نظر گرفتن زنان در گروه‌های مختلف سنی، اقتصاد ایران به زنان، فرصت چندانی برای رشد و نقش‌آفرینی نداده است. با این مقدمه می‌توان به وضعیت اقتصادی زنان سالمند به‌ویژه آنها که تنها هستند، پرداخت.

زنان سالمندِ تنها در سه دهک پایین درآمدی

آذرماه سال 1400 پژوهشی تیمی با عنوان «بررسی وضعیت زنان سالمند تنها و آسیب‌پذیری، نیازها و چالش‌های آنها در ایران» از سوی دبیرخانه شورای ملی سالمندان منتشر شد. در این پژوهش به وضعیت اقتصادی زنان سالمندِ تنها و درآمد آنها نیز پرداخته شد.
بر اساس داده‌های این پژوهش، حدود 71 درصد زنان سالمند تنها، درآمدی ندارند و تنها 29 درصد بقیه درآمد دارند. بیش از 90 درصد زنان سالمند تنها در سه دهک پایین درآمدی قرار دارند.

نکته مهم دیگر در این پژوهش تنهازیستی سالمندان است. در این پژوهش آمده که شیوه تنهازیستی زنان سالمند در یک دهه اخیر از 18 به 24 درصد و برای مردان سالمند از 4 به 5.5 درصد افزایش داشته است. الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند نسبت به مردان که بیش از چهار برابر مردان سالمند رسیده است.

این پژوهش با تکیه بر آمارهای قطره‌چکانی و مختلف از سالمندان که از سازمان‌های مختلف گرفته، نتیجه می‌گیرد که نیازهای زنان سالمند تنها در سیاست‌ها، قوانین و برنامه‌های کنونی حوزه سالمندی مورد توجه قرار نگرفته است. تعداد زیادی از آنها در فقر زندگی می‌کنند و بدون حمایت‌های غیررسمی فرزندان و اطرافیان نمی‌توانند معیشت خود را تامین کنند.

مرکز پژوهش‌های مجلس هم در گزارشی با بررسی وضعیت سالمندان ایران و سیاستگذاری‌های کلان در این موضوع نوشته است که زنان سالمند تنها در معرض آسیب بیشتری هستند.

در این گزارش آمده که نه‌تنها موضوع سالمندی یکی از مسائل مهم و اساسی آینده کشور است، بلکه به طور خاص سالمندی زنان با توجه به بالا بودن جمعیت آنها و عدم توانمندسازی در کسب درآمد مسئله حادتری خواهد بود. بنابراین برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در این مورد باید متفاوت باشد.

اگر همه اینها را با یک دید بلندتر از اقتصاد ایران بررسی کنیم، وضعیت سخت‌تر هم می‌شود. بنا بر اظهارات مقامات رسمی، کارشناسان و گزارش‌ها و آمارهای گاه و بی‌گاه، چشم‌انداز چندان روشنی برای اقتصاد ایران ترسیم نمی‌شود.

آثار تبعیض جنسیتی در بحران سالمندی

بررسی همه آمارهایی که تاکنون بررسی شد، نشان می‌دهد که بحران سالمندی در ایران و تجربه سالمندی برای زنان و مردان به یک شکل و به یک اندازه نیست. تجربه‌ای که با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌تواند چالش‌های کم و بیش متفاوتی را برای افراد داشته باشد.

برای مثال در حوزه اقتصادی گفته شد که زنان سهم نابرابری برای نقش‌آفرینی در اقتصاد کشور دارند. بنابراین در طول عمر خود فرصت برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری اقتصادی کمتری هم دارند. به عبارتی تبعیض جنسیتی در سالمندی هم تاثیرات خود را نشان می‌دهد.
مرکز پژوهش‌های مجلس هم مهر تائیدی بر این ادعا گذاشته و نوشته که انباشت سرمایه در طول زندگی مبتنی بر تفاوت‌های جنسیتی است و زندگی سالمندی را برای زنان و مردان متفاوت می‌کند.

بازوی پژوهشی مجلس در این مورد نوشته است که سرمایه اقتصادی زنان سالمند کنونی عمدتا وابسته به همسر است که به نبود فرصت‌های اشتغال زنان در دوران جوانی و میانسالی و در نتیجه نابرخورداری از بازنشستگی و فقدان استقلال درآمدی در دوران زندگی سالمندی برمی‌گردد.

مرکز پژوهش‌های مجلس در ادامه نوشته سالمندان زن امروز، متعلق به نسلی هستند که ساختارهای فرهنگی درباره تحصیل و ورودشان به اشتغال، مقاومت بیشتری داشت. در نتیجه، امروز بخش زیدی از سالمندان زن از فقدان استقلال درآمدی رنج می‌برند. کیفیت زندگی آنها هم منوط به سرمایه اقتصادی همسرشان است. بخشی از زنان هم که شاغل بودند، در دوران اشتغال در مقایسه با مردان از مزایای و فرصت‌های شغلی متفاوتی بهره‌مند بودند که به تبعیض‌های جنسیتی در زندگی شغلی مربوط می‌شود.

تبعیض سیستماتیک علیه زنان در اقتصاد

اما آنچه که بازوی پژوهشی مجلس به آن اشاره نکرده، تبعیض سیستماتیک علیه زنان در اقتصاد است و جایگاه فعلی زنان را به ساختارهای فرهنگی مربوط دانسته است. بد نیست به برنامه‌های توسعه ایران که سیاستگذاری‌های کلان در حوزه‌های مختلف را شامل می‌شود، داشته باشیم تا دریافت که چه میزان از این تبعیض‌ها برنامه‌ریزی شده است.

در برنامه پنجم توسعه (سال 1390-1395) آمده بود که برای حمایت از اشتغال زنان حمایت محدودی شود، آن هم اولویت با زنان سرپرست خانوار باشد. در حالی‌که پیش از آن برنامه چهارم رویکری حمایتی و برابری جنسیتی برای ارتقای مهارت شغلی زنان در گرفته بود.

اما در برنامه توسعه ششم توسعه از همین حمایت محدود از اشتغال زنان هم خبری نبود. بررسی برنامه ششم توسعه (سال 1396 تا 1402) در ایران نشان می‌دهد که بیشترین تاکید بر فرزندآوری زنان بود. در برنامه ششم توسعه آمده بود که برای افزایش فرزندآوری، رویکرد حمایتی مانند اعطای تسهیلات در قالب مسکن، خوابگاه متاهلی و… باشد. در حالی‌که برای حمایت از اشتغال زنان و حرفه‌آموزی آنها هیچ رویکرد حمایتی در نظر نگرفتند.

بنابراین اگرچه بحران سالمندی در چند قدمی ایران است و تعداد زنان سالمند زن نیز در حال افزایش است، اما نشانی از تغییر در سیاستگذاری‌های کلان و توجه ویژه به آنها نیست.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

  • ناشناس

    آقا چند وقته مقاله ای ندادین بیرون
    داستان چیه🤔